آن پیک نامور که رسید از دیار دوست


آورد حرز جان ز خط مشکبار دوست


خوش می‌دهد نشان جلال و جمال یار


خوش می‌کند حکایت عز و وقار دوست


دل دادمش به مژده و خجلت همی‌برم


زین نقد قلب خویش که کردم نثار دوست


شکر خدا که از مدد بخت کارساز


بر حسب آرزوست همه کار و بار دوست


سیر سپهر و دور قمر را چه اختیار


در گردشند بر حسب اختیار دوست


گر باد فتنه هر دو جهان را به هم زند


ما و چراغ چشم و ره انتظار دوست


کحل الجواهری به من آر ای نسیم صبح


زان خاک نیکبخت که شد رهگذار دوست


ماییم و آستانه عشق و سر نیاز


تا خواب خوش که را برد اندر کنار دوست


دشمن به قصد حافظ اگر دم زند چه باک


منت خدای را که نیم شرمسار دوست.

_حافظ


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مقالات و تحقيق هاي برتر Jacob درباره محصولات دماتجهیز طلاق توافقی | شرایط و مراحل طلاق توافقی خرید بلیط هواپیما ارزان عایق الاستومری آموزش تعمیرات لوازم الکترونیکی و وسایل قطعات جرثقيل تادانو taranoome